محبوب من!

محبوب من
از دوست داشتنم می ترسد
از داشتنم می ترسد
از نداشتنم هم می ترسد
با اینهمه اما
مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست
وطنش بودم اگر
به خاطر من می جنگید
و مادرش اگر
بخاطرم جان...
من اما
هیچکسش نیستم
من هیچکسش هستم

مرا به گریه نینداز

مرا به گریه نینداز
می‌شکنم
مثل فنجانی که وقتی شکست
نفهمیدیم
بوته‌ی نقاشی شده‌ی گل سرخش کجاست.

رویا شاه حسین زاده

کاش با تو

جنگل،
پاییز،
کلبه ای چوبی
و دودی که از دودکشش بالا می رود
کاش با تو
در چهارچوب همین تابلو
آشنا شده شده بودم.



"رویا شاه حسین زاده "

تنها دو چشم داشتم

تنها دو چشم

تنها دو چشم داشتم

دو دریچه کوچک

و این برای دنبال کسی گشتن

در جهانی که خیلی بزرگ است

کم بود

مرا ببخش

اگر پیدایت نکردم...




| رویا شاه حسین زاده |

دوستت دارم های سیزده سالگی را


روی بخار شیشه ی کلاس کشیدیم

با یک قلب

و حرف اول یک اسم

دوستت دارم های بزرگ تر را

در نامه های عاشقانه نوشتیم

پنهانشان کردیم

هنوز هم یکی از آن نامه ها آنجاست

من از ترس مادرم

جوری پنهانش کردم که حتی خودم هم نتوانستم پیدایش کنم

و زنان در حوالی سی سالگی

شاید دیگر

قلبی روی بخار شیشه نکشند

اما

هنوز هم پر از دوستت دارمند

چند تا از دوستت دارمهایم را

برایت

مربای آلبالو درست کرده ام

چند تا را

گرد گرفته ام از اشیا

با یکی از آنها

پیرهنت را اتو کرده ام

و با یکی

با یکی دارم

این شعر را برایت می نویسم.

"رویاشاه حسین زاده"

بارها
و بارها
کسی توی این دریاچه غرق شده
آدم ها اما
همچنان پشت به دریا می ایستند
لبخند می زنند به لنزها
و عکس می گیرند.
همیشه پشت همه ی عکس ها ی دو نفره

چند نفر
مرده اند .


رویا شاه حسین زاده

و عشق آنقدرها هم که فکر می کردیم عادلانه نبود..

و عشق
 آنقدرها هم که فکر می کردیم 
عادلانه نبود.. 
زن همسایه عاشق شد 
پیراهن بلندتری دوخت..
من عاشق شدم
گریه های بلند تری سر دادم..
در عصر ما
همه 
همیشه
دیر می رسند
یکی به اتوبوس
یکی به قطار
یکی 
به یکی...


#رؤیا_شاه_حسین_زاده

نمیتواند زیاد دور شده باشدعشق

نمیتواند زیاد دور شده باشد

عشق

با گلوله ای که در مغزش شلیک کردیم..

بی گمان

در قلب یکی از ما دونفر

پنهان شده است..

"رویا شاه حسین زاده"

ما نیازمند دلهایی بودیم..

بعضی ها را با دلت دوست داری

بعضی ها را

با جای خالی د لت

ما نیازمند دلهایی بودیم

"رویاشاه حسین زاده"

من زخم های بی نظیری به تن دارم..

من ..
زخم‌های بی‌نظیری بـه تن دارم
تو ..
مهربان‌ترین‌شان بودی
عمیق‌ترین‌شان
عزیزترین شــان ..

بعــد از تــو آدمهــا
تنهــا خــراش‌هــای کــوچکــی بــودنــد بــر پــوستــم
کــه هیــچ‌کــدام‌شــان بــه پــای تــو نــرسیــدنــد
بــه قلبــم نــرسیــدنــد .
.



{ رویا شاه حسین زاده }