و من در برابرِ آینه

و من در برابرِ آینه
هنرِ بی رحمانه‌ای را تمرین کردم
که دیوی در دمِ تولدم به من آموخت
نیاز به درد، برای خلقِ هوس‌های حقیقی
نیاز به خونین کردنِ رنج، با خاراندنِ زخم.

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند
دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند
دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند
برگها می سوزند ، یادها می گندند

باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز
آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش، سیب ها خشکیده
یاس ها پوسیده، شیر هم ترسیده
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد
دوستم داشته باش ، برگ را باور کن
آفتابی تر شو ، باغ را از بر کن
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود
روز ، پر سوز نبود ، زخم شرم آور بود
خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت
نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت

دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

شهیار قنبری

من درختم تو باهار

من درختم تو باهار
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌ڪنه
میونِ جنگلا تاقم می‌ڪنه ...

تو بزرگی مثِ شب
اگـہ مهتاب باشـہ یا نـہ
تو بزرگی مثِ شب
خودِ مهتابـی تو اصلاً ، خودِ مهتابـی تو ...

" شاملو "

سخت ترین امتحانتون وقتی هست

سخت ترین امتحانتون وقتی هست
که در اوج عصبانیت باید کسی رو ببخشید ....

محبت زیادی همیشه آدمها را خراب میکنه!

محبت زیادی همیشه آدمها را خراب میکنه!
گاهی آدمها میروند نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند ،
بلکه آنقدر کوچکند که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند...

هرگز دور نشو

هرگز دور نشو
حرکاتِ ژرفِ طبیعَتت
تنها قوانینِ من‌اند
زندگی‌ام کن
حدودِ من باش...

زمین گسترده می شود

زمین گسترده می شود
به اندازه ی رویای تو...