همه چیز طبیعی به نظر خواهد رسید
بی هیچ ردپایی
بی هیچ سر نخی...
هیچ کس فکرش را نخواهد کرد
با بسته شدن دری،
با تکان خوردن پرده ای،
با شنیدن عطری،
و با بی تویی
قتلی رخ داده باشد!
عزیزم
خیالت تخت بی کسی هایم باشد
اصلا از اول هم
هیچ آدم زنده ای توی این اتاق نبود
که حالا به نبودش شک کنند
این مرده
قبل از آمدن مرگ،
با رفتنت
چشمهایش را برای همیشه بسته بود...
#صفا_سلدوزی
ما رویای همیم ،
رویاها تمام میشوند !
بیا به پیکر هم بگریزیم ...
#شمس_لنگرودی
گفتم مادربزرگ
نمی خواهی بروی دکتر
چین و چروک دور لب هایت را برداری،
کمی جوان شوی و زیبا تر؟
خندید و گفت
خدا بیامرز پدر بزرگت
مرا با همین اسناد و مدارک هم
سخت می شناسد
این ها رد بوسه های آن دورانند
ما به پای هم پیر نشدیم
که حسرت جوانی بخوریم
گفتم از کجا می فهمد،
این لب همان لب است و
این غنچه همان غنچه ؟
گفت باغبان هم نفهمد
گل که خوب می داند
کدام باغچه روییده
رسول ادهمی
به نقشه ی دلت نگاه کن ببین
من دقیقا کدام نقطه ساکنم
هست و نیستم را بگو
این تعلق خاطر نگرانم کرده
بیشتر آدم ها
خودشان را اهل شهر یا دهی می دانند
که یک بار هم آن جا نرفتند
بگو کجای دلت نشسته ام
برای من زیاد پیش آمده
به کسی گفته ام بچه ی تهرانم
پرسیده کجاش و
بعد
خندیده
رسول ادهمی
عشقِ تو
مثل هوای دَم صبح است
تازه اَم می کند
کافیست کمی تو را نفس بکشم
کافیست ریه اَم را
از دوست داشتنت پُرکنم...
#مینا_آقازاده
ز تو با تو راز گویم
به زبان بیزبانی!
به تو از تو راه جویم
به نشان بینشانی...
ز تو دیده چون بدوزم؟
که تویی چراغ دیده...
ز تو کی کنار گیرم
که تو در میان جانی♥️
#خواجوی_کرمانی
عاشقِ کبوتر بود !
می گفت پرنده ای "وفادار" تر از آن نیست .
رهایش که می کنی هرجا برود ، خیالت راحت است که بر می گردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد
فقط دو روز فراموششان کرد
همه شان رفتند
همه شان گم شدند !
او دانه می ریخت اما دیر بود
هیچ کدامشان بر نگشتند !
مشکل اینجاست
ما فراموش کرده ایم که هیچ تعهدی "یک طرفه" نیست !
وفادار ترین کبوتر هم ، برایِ ماندنش
دانه می خواهد
"توجه" می خواهد
"عشق" می خواهد ...
هیچ کبوتری ، ناگزیر به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری !!!
« نرگس_صرافیان »
آغوش تو
دیار باقیست
باید به سویش شتافت ...
#آبا_عابدین