حاجت به خون‌بها نبود چون تو می‌کشی

حاجت به خون‌بها نبود چون تو می‌کشی
مقتول خنجر تو شدن خون‌بهای ماست

ما را به دست خویش بکش کان نوازشست
دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست

خواجوی_کرمانی

ز تو کی کنار گیرم

ز تو
کی کنار گیرم
که تو
در میانِ جانی...

ز تو با تو راز گویم

ز تو با تو راز گویم
به زبان بی‌زبانی!
به تو از تو راه جویم
به نشان بی‌نشانی...

ز تو دیده چون بدوزم؟
 که تویی چراغ دیده...
ز تو کی کنار گیرم
که تو در میان جانی♥️

#خواجوی_کرمانی

چون شدم صیدِ تو

چون شدم صیدِ تو
برگیر و نگهدار مرا..

#خواجوی‌کرمانی

ای دل

نگفتمت که به چشمش نظر مکن

کز غم

چنان شوی که نبینی بخواب،خواب!!

"خواجوی کرمانی"