شمردن ستاره ها سخت نیست

شمردن ستاره ها سخت نیست
اگر تو بگوئی
که به اندازه ی ستاره ها
دوستم داری!


افسانه شعبان نژاد

رازی که میانِ ماست شعرهایی‌ست

رازی که میانِ ماست
شعرهایی‌ست
که هیچ‌گاه به ذهنمان خطور نکرد
اما
سرودیمشان
کودکی‌ست
که نطفه‌اش بسته نشد
اما
به دنیا آمد
حرف‌هایی‌ست
که همه از ما می‌دانند
جز من و تو
رازی که میانِ ماست
قلبی‌ست
که از ابتدای عشق
ایستاده تپید ...

افشین یداللهی

از دور

دزدیده
دزدیده
نگاهت می کنم
از دور

با هزار نیرنگ
به هزار رنگ درمی آیم
باد می شوم
گونه هایت را می دزدم
موهایت را می دزدم.

لبخندت را از دست نمی دهم
هرچند برای من نیست
دستانت را از دست نمی دهم
هرچند با من نیست
دزدیده
دزدیده
عشق بازی می کنم
از دور


تو به سلامت به خانه خواهی رسید
و من
لب هایم را در سکوت آتش خواهم زد.

الیاس علوی

نمیدانستم عشق چه بود

نمیدانستم عشق چه بود
من فقط
دست هاش را گرفتم

و با عطر جامانده اش روی دست هام
تمام مسیر را مست کردم
عشق اگر این بود
به تکرار کاش بود
به تکرار ...

مهسا قدیمی

تو مرا جان و جهانی، چه کنم جان و جهان را

تو مرا جان و جهانی، چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی، چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم، نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم، چه کنم دور زمان را

ز همه خلق رمیدم، ز همه باز رهیدم
نه نهانم ، نه پدیدم، چه کنم کون و مکان را

ز وصال تو خمارم، سر مخلوق ندارم
چو تو را صید وشکارم، چه کنم تیر و کمان را

مولانا

بار خدایا!

بار خدایا!

از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی ، چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بنشانی

نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی گه گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس بغیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

راحت جسم

راحت جسم در کم خوردن
راحت روح در کم گفتن
و راحت عقل در کم آرزو داشتن است
"ابوالحسن بسطامی

وقتی که صبح از خواب بیدار می شوی،

وقتی که صبح از خواب بیدار می شوی،

دو انتخاب داری؛

یا خوشحال باشی یا ناراحت.

فقط انتخاب کن که خوشحال باشی
««نورمن وینسنت پیل»»