و شهریور عاشقی بود

و شهریور
عاشقی بود
مردد بین ماندن و رفتن
مسافری که
با یک چمدان می آید

و با یک چتر می رود...
‌‌
|‌‌ زکیه خوشخو |

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.