حالم بد است مثل زمانی که نیستی

حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی

وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی

عاشق که می شوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی

با عشق هر کجا بروی حی و حاضری
دربند این خیال نمانی که نیستی

تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی

من بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟

غلامرضا طریقی

یک روز با تو بودن،

یک جام با تو خوردن

یک عمر می پرستی

یک روز با تو بودن،

یک روزگار مستی ...



گفتی دهم شرابت

از شیشه محبت

پیمانه ام ندادی،

پیمان من شکستی.


"فروغى بسطامى

سودای تو را بهانه ای بس باشد

سودای تو را بهانه ای بس باشد

مستان تو را...

ترانه ای بس باشد!



در کشتن ما چه می زنی تیغِ جفا؟

ما را

سر تازیانه ای ...

بس باشد!



"مولانا

" دوستت دارم " ...

کلاغ هم کلاغ‌های قدیم
این همه پشت سرت می‌گویم :
" دوستت دارم " ...
یکی را به گوش تو نمی‌رسانند

 #آرش_نژادی

خیابان را باعشق قدم بزنید

مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند
چای را داغ سر کشیدند
پشت ترافیک بوق را یکسره کردند
شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند
برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آب دیده شدند
زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند
آنقدر عجله کردند که
وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند
باور کنید انتهایش چیزی نیست
وقتی به خودتان میرسید
درون آینه فقط یک مرد ، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان میکند
عمر به قدر کافی تند میدود
شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید
خیابان را باعشق قدم بزنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید ...

و دستان تو

و دستان تو
اندک جهانی است برای زیستن
وقتی جا خوش می‌کنند
در پرانتز آغوش من
تا سرانگشتان نمناک پر خواهشت
با تکمه تکمه پیرهنم یکی شوند ...

#حمیدرضا_هندی