ای عشق! بگو گرمی بازار تو تا کی؟

ای عشق! بگو گرمی بازار تو تا کی؟

ای دل! غم ارزانی بسیار تو تا چند؟

مژگان عباسلو

او را بـه مـن بـرسـانیـــــد!

او را بـه مـن بـرسـانیـــــد!

مـی‌ گـوینــــد آلـــــرژی ِ فصلــی دارم

و آنتـی‌هیستــــامیـن‌هـا

تنهـــــا بـاعـث مـی‌ شَـوَنـــــد بیشتــــر

خـوابـش را ببینــــــم.


"مــــژگـان عبـــــــاسلـو"

دوست‌داشتنت پیراهن من‌‌ است

دوست‌داشتنت
پیراهن من‌‌ است

می‌پوشم و از یاد می‌برم
که جهان جای غمگینی‌ست
و تو از هیچ جنگی برنمی‌گردی

دوست‌داشتنت
پیراهن من است

می‌پوشم و به یاد می‌آورم
زنی خیالبافم
که تو را هرگز نخواهد دید.

#مژگان_عباسلو

در گلوی من ابر کوچکی ست

در گلوی من ابر کوچکی ست
می شود مرا بغل کنی؟
قول می دهم
گریه کم کند.

 

از: مژگان عباسلو

در عشق باید درد دوری کشید

در عشق باید
درد دوری کشید
غم یار خورد
ترس رقیب داشت
و زیر بار این همه له شد،
خوشه ی دست نخورده ی انگور زیباست
اما مست نمی کند... !

مژگان عباسلو

من کشوری نبوده ام، ایجاد کن مرا

من کشوری نبوده ام، ایجاد کن مرا

در مرز من بیا، برو، آباد کن مرا

من مجمع الجزایر تنهایی و غمم

پهلو بگیر پهلوی من، شاد کن مرا

من را که ریشه های درختی شکسته ام

قایق بساز از تنش، آزاد کن مرا

بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت

دور از همه، همه، همه فریاد کن مرا

در جای جای خاک تنم رد پای توست

گاهی تو هم به نام وطن یاد کن مرا


(مژگان عباسلو)

رفتنت حفره‌ ای در من ایجاد خواهد کرد

رفتنت

حفره‌ ای در من ایجاد خواهد کرد

که تابستان و زمستان

از آن سوز می‌آید؛

با اینهمه آغوشت را بردار و برو

هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!

پرندگانی هستند

که ترجیح می‌ دهند

پای عشقی که ریشه دارد

از سرما یخ بزنند.

 

"مژگان عباسلو"

نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست

نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست

زنی که اشک نریزد قبول کن،زن نیست

"مژگان عباسلو"

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار دست های تـــو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست


م.عباسلو

هرکه در عشق سر از قله بر آرد هنر است

هرکه در عشق سر از قله بر آرد هنر است

همه تا دامنه کوه تحمل دارند

"مژگان عباسلو"