ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ای آخرین دریچهٔ زندان عمر من!
ای واپسین خیال شبحوار سایه رنگ!
از پشت پردههای بلورین اشک خویش،
با یاد دلفریب تو بدرود میکنم.
روح تو را و هرزه درایان پست را،
با این وداع تلخ ملولانه ی نجیب،
خشنود میکنم.
من لولی ملامتی و پیر و مرده دل،
تو کولی جوان و بی آرام و تیز دو؛
رنجور میکند نفس پیر من تو را،
حق داشتی، برو.
#مهدی_اخوان_ثالث
بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است...
قصه ی روز و شب من
سخنی مختصر است
روز در خواب و خیالاتم و
شب بیدارم...
مهدی اخوان ثالث
بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است...
گر روزم پریشان شد
فدای تاری از زلفش ،
که هر شَب
با خیالش خواب های دیگری دارم ...
مهدی اخوان ثالث ...
آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز...
«مهدی اخوان ثالث»
آمدم یاد تو از دل
به برونی فکنم
دل برون گشت
ولی یاد تو با ماست هنوز ...!
"مهدی اخوان ثالث"
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟
یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم ! آهوکم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
#مهدی_اخوان_ثالث