-یک فنجان یادت کافیست تا باران بند نیاید

-یک فنجان یادت کافیست تا باران بند نیاید
تا صبح ،پشت پنجره بنشیند
و انگشتش را جلوی دهانش بگیرد
رو به گنجشک ها ، که هیس!
آرام بگیرید،
اینجا کسی توی فنجانش
ماه را دارد هنوز!

#معصومه_صابر

تمام فانوس های جهان را

تمام فانوس های جهان را
هم که روشن کنی
شـب، شـب اسـت.
مـرا ببـوس،
آدم دلش که روشن باشد
تمام شـب‌های تاریخ را هم
طاقت می آورد.

معصومه_صابر

تمام فانوس های جهان را هم که روشن کنی

تمام فانوس های جهان را
هم که روشن کنی
شـب، شـب اسـت.
مـرا ببـوس،
آدم دلش که روشن باشد
تمام شـب‌های تاریخ را هم
طاقت می آورد.

معصومه_صابر

مرا دوره کن گاهی

مرا دوره کن گاهی
شبیه آهنگ های قدیمی
که بعد از سالها
هنوز هم در خاطرت مانده

دلتنگ توام ...
گاهی
یک گوشه بنشین
و مرا دوره کن ...


معصومه صابر

یک لحظه دیدمت

یک لحظه دیدمت
یک عمر، درون همه‌ی آینه‌هایی...

معصومه‌ صابر

از چراغانیِ چشمانِ تو من جان دارم

از چراغانیِ چشمانِ تو من جان دارم
بی‌ تو یک نسبتِ نزدیک به باران دارم

روشنم از تو و آن مُنحنیِ لب هایت
من به لبخند پُر از صبحِ تو، ایمان دارم

معصومه_صابر،،

جهان اگر برپاست هنوز کسی

جهان اگر برپاست هنوز کسی
کسی را دوست دارد
اگر چه دیر اگر چه دور ...


معصومه صابر

قهوه می ریزم برایت

قهوه می ریزم برایت
نیستی آنسوی میز
هی شکر می ریزم
و تلخ است جای خالی ات...


معصومه صابر

باش! وقتی تو باشی

باش!
وقتی تو باشی
هر روز از هر فصلِ تقویمم
اردی بهشت است...


معصومه_صابر