ورای پرده اشکم، هنوز دیده به راهت

ورای پرده اشکم، هنوز دیده به راهت
زمان به انتظار نشسته، زمین نشسته به راهت
ء
فضای فاصله صد آه ، فضای فاصله صد کوه
روا نبود که باشم ، میان این همه اندوه
ء
عجب نباشد اگر دل، به آه و ناله نشیند
مثال من که تواند؟، به باغ و لاله نشیند
ء
از این همه غم دوری، از این همه غم غربت
نصیب من شده آه و، نصیب تو همه فرقت
ء
رسیده قصه به پایان، هزار شب نرسیدی
کلاغ قصه به منزل، رسید و تو نرسیدی
ء
نشسته ام من و این دل ، هنوز دیده براهم
یکی به راه نشسته، یکی به آب نشسته
ء
رسیده قصه به پایان، هزار شب نرسیدی
امید در دلم آیا ، رسی در این شب آخر


فریدون قربانی