داشتم نگاهت می کردم

داشتم نگاهت می کردم
نگاهت می کردم
گفتم وای! چه زیبا شده ای! بانوی من!
دستم را گرفتی
خدا گفت: چه لحظه‌ی باشکوهی!
شماها عشقبازی کنید, من هم خدا می شوم و...
خلقت جهان را شروع کرد
سه روزش صرف اندام تو شد
سه روزش خرج دست های من
روز هفتم صدای تو را جوری درآورد که تا ابد دلم بریزد...

یادشان نیست،

یادشان نیست،
که روزی روزگاری گفته اند
دوستت دارم...

عباس معروفی

داشتم نگاهت می کردم

داشتم نگاهت می کردم
نگاهت می کردم
گفتم وای! چه زیبا شده ای! بانوی من!
دستم را گرفتی
خدا گفت: چه لحظه‌ی باشکوهی!
شماها عشقبازی کنید, من هم خدا می شوم و...
خلقت جهان را شروع کرد
سه روزش صرف اندام تو شد
سه روزش خرج دست های من
روز هفتم صدای تو را جوری درآورد که تا ابد دلم بریزد...

این روزها دیده ای؟

این روزها دیده ای؟
آدم ها از پایان جهان می ترسند
عشق من می دانی؟
فقط وقتی تو نباشی
دنیا تمام می شود...



#عباس_معروفی

می‌خواهی بنشینی توی بغلم

می‌خواهی بنشینی توی بغلم
که برایت کتاب بخوانم؟
می‌شود آرام بنشینی و گوش کنی؟
می‌شود آنقدر نفس‌هات نریزد روی گردنم؟
آه....
می‌شود دیگر کتاب نخوانیم؟!

وقتی به تو فکر می کنم

وقتی به تو فکر می کنم

سال من نو می شود،


توپ در می کنند

توی قلبم

و ماهی قرمز تنگ بلور

پشتک می زند

برای خنده هایت...

عباس معروفی

عزیز دلم با نگاهت مرا بدوز به هرجا که دلت می‌خواهد

عزیز دلم
با نگاهت مرا بدوز به هرجا که دلت می‌خواهد
بدوز به زندگی،
به مرگ،
به عشق،
به هرچه دوست داری.
در برابر نگاهت،
من ابر می‌شوم،
دود می‌شوم،
که بتوانی مثل باد بازی‌ام بدهی...

#_عباس_معروفی

سال بلوا

هیچ لازم نیست کسی خدمتکار دیگری باشد.
دنیا را پولدارها اداره می‌کنند،
از گرده عاشق‌ها و گرسنه‌ها کار می‌کشند
و امانت‌داری می‌کنند، برای کی؟ برای چی؟
آن‌ها از زندگی چی می‌فهمند؟

دلتنگی یعنی فکر کردن به پرواز

دلتنگی یعنی فکر کردن به پرواز

به خنده‌های بی‌دلیلت در راه خانه

نگاه‌‌های "مال خودمی"ا‌ت در جمع

دلتنگی یعنی کش رفتن آدامس جویده‌ ات

و غوطه‌ور شدن در طعم لب ‌هات

دلتنگی یعنی چشم‌‌های تو امشب سرخ بود


و چشم‌‌های من خیس...


| عباس معروفی |