انتظار که چیز بدی نیست ،

انتظار که چیز بدی نیست ،
روزنه امیدی ست در ناامیدی مطلق
من انتظار را
از خبر بد بیشتر دوست دارم ...

.
.
.

عباس معروفی

دلم میخواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند!

دلم میخواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند!
و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
.. آدم‌ها حسودند... زمانه بخیل است
و دنیا عاشق‌کُش است...

#عباس_معروفی

سعی کردم به چیزی فکر نکنم،

سعی کردم به چیزی فکر نکنم، به پری فکر نکنم،‌ به خودم فکر نکنم، به مرگ فکر نکنم، به هیچ چیز، به هیچ چیز...
می خواستم به آسمان خیره شوم، آنقدر که سیاهی شب در مخمل ستاره ها محو شود. می خواستم در حبابی پوچ ثانیه ها را رد کنم، بگذارنم، هدر دهم...

#عباس_معروفی

همراهت می آیم تا آخر راه

همراهت می آیم تا آخر راه

و هیچ نمی پرسم هرگز

با تو اول کجاست؟

با تو آخر کجاست؟

زن ها همیشه مادرند و مردها بچه...

زن ها همیشه مادرند و مردها بچه...

مثلا فرهاد، مجنون، پادشاه، شاعر، من، هرکس که باشد همیشه دلش می خواهد یک زن در زندگیش باشد

که مدام بهش رسیدگی کند و مراقبش باشد.


می گویند پشت سر هر مرد بزرگی یک زن ایستاده، اما پشت سر هیچ زنی، هرگز مردی نیست.

سال بلوا | عباس معروفی

گفته بودم ؟

گفته بودم ؟
همه رنگی به تو می آید
و وقتی میروی دنیای من
سراسر بی رنگ میشود.


عباس معروفی

آن که رفتنی ست به هیچ قیمتی نمیماند !

آن که رفتنی ست به هیچ قیمتی نمیماند !
نمیتوانی به چهارمیخش بکشی بگذار برود اصرار نکن ،
پیش از آن که غرورت را به باد بدهی از
فکرت بیرونش بینداز ...

شعرهای من چشم دارند

شعرهای من چشم دارند

حتا چشم های شعرم را

که می بندم

تو بر کلماتم راه می افتی

و می رقصی.

خواب هم که باشم

صدای تق تق کفش هات

در سرسرای خوابم می پیچد...

کور که نیستم

گل قشنگم!

آمدنت را تماشا می کنم

و این لبخند برای توست.

...

بیا

سراسیمه بیا.

 

"عباس معروفی"

عشق من!

همین دست‌های توست

که وجود تنم را شهادت می‌دهد

عشق من!

گفته بودم بدون دست‌هات

نیست می‌شوم؟

نگاهم کن...

 

"عباس معروفی"

آخرین بار که

آخرین بار
که داشتی تنت را
به من شیرفهم می‌کردی
فهمیدم پرواز
دست‌نیافتنی نیست

پرنده‌ام را بغل کردم
و در عطر نارنج‌هات
شناور شدم.

"عباس معروفی"