زیر دریا، مگه میشه داد کشید؟

زیر دریا، مگه میشه داد کشید؟
لبا روبست و،بلند فریاد کشید؟
کینه و محبت و یکجا باهم صدا کرد ؟
توی طاق آسمون، بدون بال پرواز کرد؟
رو شنهای ساحلی
واسه شب خورشید کشید
با دوتا دست کوچیک،
چشماشو سرمه کشید ؟
توغربت یه پاییز
با تنهائی ، قدم زد ؟
بین تموم تن ها، به تنهائی یه سر زد ؟
وقتی توساحل غم
دریارو خواب میدیدیم؟
ساده بودیم که تو خواب،
مهتاب وخواب میدیدیم ؟
جای کویر تشنه ،
برکه ها پر آب بود
تو همه بیداریا ،
مردی همش ، خواب بود ؟


سیدمحمدمعالی

اون چال روی گونه ات ،،،،، گرمی روی شونه ات

اون چال روی گونه ات ،،،،، گرمی روی شونه ات
شیرینتراز زبونت ،،، اون قلب مهربونت.
چشماتو وقتی بستی ،،، نشون دادی ، که هستی ؟
کنج لبت ، یه خاله،،، قاتلی، موندگاره ؟
اون چشمای درشتت،،،جهانیه ، تو مشتت
مستی عطر موهات،،، اون جام سرخ لبهات
آرامش ، تو چشمات،،، اینهمه، شور و غوغات
تو قیل وقال موندن،،، بی هیچ صدائی،خوندن ؟
نمیشه روتو، دیدن دیدن که نه ؟ شنیدن ؟
کور باشه چشم شیطون؟ دوست دارم ، قد جون .
عشق و فنا و خواستن راه نفس رو بستن
دلی شکسته، پر خون ای،چند سالی هستیم،مهمون ؟
دوست دارم همیشه،،،
دریا ، بی موج نمیشه ؟؟؟

سیدمحمدمعالی