نغمه ی سرمست ساز زیبای زندگی!

نغمه ی سرمست ساز زیبای زندگی!
که جهان وابستگی را در وجود من زنده کردی,
چرا رد و نشانی از چهارگوشه ی قاب تصویر تو, باقی نمانده؟
چرا دیگر در گوش های من, صدای پای رقصیدن تو شنیدنی نیست؟
چرا در افکار من بذر امید را نمی کاری,
امید, واژه ای که این روزها, غریبه ای بیش نیست,
که همانند پرنده ای نشسته بر روی شاخه ای نازک,
با هر وزش شدید, تغییر مکان می دهد,
می پرد,
می رود,
دور و دورتر...
اصلا چرا دیگر, یاد و نشانی که از تو در خاطر من مانده را,
پاک نمی کنی,
و مرا تنها نمی گذاری؟
می دانم که بی فایده است,
ماندن و ساختن,
من در حال تمام شدن هستم
اما تو هنوز شروع نشده ای,
ای نغمه ی زیبای زندگی...!


محمدرضاامیری

امروز طلوع زندگیتون و با طلوع خورشید گره بزنید .

امروز طلوع زندگیتون و با طلوع خورشید گره بزنید .
همیشه که نباید غصه خورد گاهی باید یک مرخصی ،هر چند کوتاه به خودمون بدیم واز ته دلمون نفسی بلند بکشیم .
زندگی درک لحظه هاست .بگذاریم وجودمون پر از مهربونی باشه تا گرد وغبار روزمرگی ها روحمون و تیره نکنه ‌.
ازمیون تمامی روز ها و شبهای کسل کننده بگذریم و بگذاریم آسمون دلمون صاف شه ....

گاهی لازمه فقط رد بشیم از درنگ های خسته کننده زندگی .....

tel:bagheri6298