امروز هم مثل هر روز مینویسم.

امروز هم مثل هر روز مینویسم.
با انگشت های خسته و شکسته مینویسم.
در این هوایی آبری از تو و قلب خستم مینویسم
رها کردی دستی را ک امیدش تو بودی زمین.
خوردم افتادم اما تو نبودی تو رفته بودی.
ازچشمان من محو بودی با موهای آشفته و.
پاهایی خسته میگشتم و مینوشتم کجا بودی ک در نزد من نبودی..

رویا رحمانی