و در انتظارِ آن کَس که تو منتظر نشستی

و در انتظارِ آن کَس
که تو منتظر نشستی
نه تو را به یاد دارد
نه تو در دلش نشستی...!


رومینا معین زاده

این روزها ، از آدم های روزگارمان خسته ایم !

این روزها ، از آدم های روزگارمان خسته ایم !
منتظر هم نیستیم کسی بیاید و ما را بلد باشد،
نه !
ما فقط نسل گره خورده
به روزهای ممتد به نرسیدنیم ...!
رومینا_معین_زاده

ای عمر دریغا که پر از درد گذشتی

ای عمر دریغا که پر از درد گذشتی

رومینا معین زاده

+خدایا خودت پناه مون باش

حالا که پر از درد شدم چاره ندارم

حالا که پر از درد شدم چاره ندارم
بگذار در این وهم پر از درد بمیرم…!

رومینا معین زاده

این روزهای بی تو،

این
روزهای بی تو،
ممتد به امیدی ست که سالهاست
دورمانده ، از خیال من....!

رومینا معین زاده

سالها بعد،

سالها بعد،
از ما به عنوان سرسخت ترین مردمان یاد میکنند!
در دلمان امید کشته شده بود!
اما باز ادامه میدادیم برای رسیدن به روزهای روشنی که فردایش از امروزش تاریک تر بود...!

رومینا معین زاده

بیا کمی رها شویم

بیا کمی رها شویم
از دردهای امروز
نگرانی های فردا
و غم های دیروز.
بیا کمی حال را در آغوش بگیریم.
حالِ ما خالیست از حالِ خوب...!
بیا کمی زندگی کنیم

رومینا_معین_زاده

و در این شهر کسی یادِ تو می اُفتَد باز،

و در این شهر کسی یادِ تو می اُفتَد باز،
او همانیست که بیهوده رهایش کردی...!

رومینا معین زاده

من تنهایی را ترجیح می‌دهم !

من تنهایی را ترجیح می‌دهم !
آدم ها رویاهایشان را دوست دارند
و من نمیتوانم شبیه به رویای کسی باشم که مرا به خاطر رویایش دوست میدارد.

رومینا معین زاده

در پسِ کوچه ی تنهاییِ من ،

در پسِ کوچه ی تنهاییِ من ،
در اعماقِ قلبی که دیگر نمیزند،
عشقی نهفته ست که سالهاست کسی، خبری از بودنش ندارد !

رومینا_معین_زاده