کمی دورتر بایست!!

کمی دورتر بایست!!

مهربان که میشوی

بیشتر دلم تنگ میشود

"رضاکاظمی"

قطار دور می شود

قطار دور می شود

ایستگاه دورتر

من می روم یا تو،مهم نیست

مهم قطار است که دور می شود!!

"رضاکاظمی"

پروانه نیستم اما

پروانه نیستم اما

سالهاست دور خودم می چرخم و

می سوزم،رفتن ت در من

شمعی روشن کرده است انگار

"رضا کاظمی"

شب ها کمی بخواب تصدقت

شب ها کمی بخواب تصدقت

این طور که چشم هات

کاسه ی خون است

آسمانم را هرصبح

غروب می کنی

"رضاکاظمی"

تا دست به قلم می برم

تا دست به قلم می برم

سراغ تو را می گیرند کلمات

"رضاکاظمی"

از دور،زیباترند منظره ها

از دور،زیباترند منظره ها

نزدیک نیا

آتش گرفته است این خانه

"رضاکاظمی"

فلسفه نباف شاعر!

فلسفه نباف شاعر!

چه ممکن، چه محال

چه جبر، چه اختیار

چه هر کوفت دیگری ...

او

رفته است دیگر!

"رضاکاظمی"

پاییز ، آغاز می شود!

وقتی من از چشم تو می افتد

پرنده از چشم آسمان

و برگ از چشم درخت

پاییز ، آغاز می شود!


"رضاکاظمی"

این جا تمام سال باران می بارد

این جا
تمامِ سال باران می بارد
تو در کجایِ جهان مگر
تمام سال مرا آه می کشی؟!

«رضا کاظمی»

چه فرق می کند زمین گرد باشد یا

چه فرق می کند زمین

گرد باشد یا مسطح

وقتی

تو هیچ کجای آن نیستی؟!!

"رضاکاظمی"