سلطان قلبم جانم علی موسی الرضا

تو رو دارم فقط روزی ازت میگیرم
من یه سال مشهد نیام دق میکنم میمیرم
من به این گنبد و ایوون تو عادت کردم
با خودم تو خلوت حرم قیامت کردم
تو بهم اجازه شو دادی بیام پابوست
خدا رو شکر که بازم تو رو زیارت کردم
سلطان قلبم جانم علی موسی الرضا
سلطان قلبم نگاهم بکن تو رو خدا
واسم دونه بریز من هم کبوتر میشم
اگه سنگم باشم اینجا سنگ مرمر میشم
منی که یه عمریه شوق گدایی دارم
هنوزم تو این حرم برو بیایی دارم
دیگه از خدا چی میخوای که خدا میدونه
که یه قلب عاشق امام رضایی دارم
خودت میدونی صحن و سراتو دوست دارم
چه آسمونی کبوتراتو دوست دارم
سلطان قلبم جانم علی موسی الرضا
سلطان قلبم نگاهم بکن تو رو خدا

ای باد سبکسار

ای باد سبکسار
مرا بگذر و بگذار

خب گاهی اوقات آدم هوس میکند تنها باشد،

خب گاهی اوقات آدم هوس میکند تنها باشد،خودش باشد و خودش!
نه اینکه آدم منزویِ گوشه گیر یا افسرده یا اینکه از اطرافیانش فراری باشد،نه...!
گاهی آدم نیاز دارد به خودش استراحت بدهد و برای چند روزی هم که شده برای خودش زندگی کند!
موسیقی مورد علاقه اش را گوش بدهد،کتابِ مورد علاقه اش را بخواند،هر وقت که دلش خواست بخوابد،هروقت دلش خواست بیدار شود!
تنهایی قدم بزند و ساعت ها در فکر فرو برود!
بدونِ اینکه لازم باشد برای رفتارش توضیحی به کسی بدهد!
بدون اینکه نگران باشد که ای وای غذایش دیر شد، ای وای امروز خانه را گردگیری نکرد

،ای وای درآمدم برای این ماه کفایت نکرد و هزار فکر و استرسِ دیگر...

گاهی به تنها بودنِ اطرافیانتان رضایت بدهید!
اجازه بدهید بار روی دوشش را کم کند باور کنید روح و روانش جانِ تازه میگیرد،
و با حس و حالی بهتر به شما بازمیگردد!