ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ..

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ..
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺍﺭﺩ . ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ،ﺑﯿﺶ ﺩﺍﺭﺩ ..
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ...

" ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ "

از کدام پنجره می رسد بهار؟

از کدام پنجره می رسد بهار؟

از همان...

که بسته ای!!

"سیروس نوذری"

دل گمراه من چه خواهد کرد

لب من از ترانه میسوزد
سینه ام عاشقانه میسوزد
پوستم میشکافد از هیجان
پیکرم از جوانه میسوزد
هر زمان موج میزنم در خویش
دل گمراه من چه خواهد کرد
با نسیمی که از آن
می تراود بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که میرسد از راه
با نیازی که رنگ میگیرد
در تن شاخه های خشک وسیاه ..

 

{ فروغ فرخزاد }