فهمیده‌ای که فهمیده‌ام شیوا ترین هستی

فهمیده‌ای که فهمیده‌ام شیوا ترین هستی
غمدیده ای که غمدیده ام پیراترین هستی

سلطان عشقی و ای محبت بیش از حددم
قربان توهستم که تو هم زیباترین هستی

من آفریده ام که نقش تو را به شعر وادب
ای با ادبترین بیا که تو با ادبترین هستی

از ماه هم خبر داری که عاشقت شده است
خورشید شده ای تو گویا رویاترین هستی

از دهر هم گذشتیم و رفتیم به عالم عشق
لیلی را بدیدم که تو هم دارا ترین هستی

پرواز نکرده بودم که تو هم پرو بالم دادی
همراز توبودم که توهم همراز ترین هستی

پایان کار را توببین که مجنون بمردو رفت
دمسازتوهستم سپیده که آوا ترین هستی

علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.