ما هرچه می رویم جاده پس چرا تمام نمی شود

ما هرچه می رویم جاده پس چرا تمام نمی شود
مگر جهان همین نبود پس چرا تمام نمی شود
گذشته از جوانی ام که هیچ آینده ای نبود
این همه سیل غم پس چرا  تمام نمی شود
هرچه بوده تاکنون در این مغان نمی گنجد
فغان دوری تو هرگز، پس چرا تمام نمی شود
شکوفه های درخت امید بدون ثمر می ریخت
آفت باغ زندگی ما پس چرا تمام نمی شود
گفته بودند که نور، صبح آدینه هویدا می گشت
این پگاه بی شفق هرگز پس چرا تمام نمی شود

تورج میرزایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد