هر دم خبر دادم کسی خبر ندارد

هر دم خبر دادم کسی خبر ندارد
یک رهگذر از خبرم خبر ندارد
شیرین خبر از تیشه ی فرهاد ندارد
هیچکس خبر از شیرین فرهاد ندارد
بامی که بر سر آن جغد نشیند
ویرانه شده و جای آباد ندارد
بیستون بدون عشق فرهادی ندارد

کوتاه کنم سخن دشت خزان را
این غصه دراز است و پایان ندارد

محمودفتحی چقاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.