صبح که شد

صبح که شد 

رویای  شبانه ات را 

پشت پلک های ماه 

مخفی کن !

زنبیلت را 

از دست خورشید بگیر !

سوار بر کالسکه 

تا انتهای روشنی برو

قهقهه سر بده!

حالا پیاده شو!

زمان،زمان قدم زدن 

بر پلک های خیس صبح است

وچشیدن خوشبختی 

از لب های شبنمی که نگاهش

برنگاهت غلت میزند و دیوانه ات میکند!


((فرشته محمودی))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.