نمی‌دانم چرا، به دست‌هایَت که می‌رسم

نمی‌دانم چرا،
به دست‌هایَت که می‌رسم
دیگر نمی‌توانم
از تو دست بِکِشَم!


ایمان آزادگان

دل ام کَپَک زده، آه

دل ام کَپَک زده، آه
که سطری بنویسم از تنگیِ دل،
هم چو مهتاب زده ئی از قبیله یِ آرش بر چَکادِ صخره ئی
زِهِ جان کشیده تا بُنِ گوش
به رها کردنِ فریادِ آخرین.
.
.
.
احمد شاملو

زن بودن خیلی قشنگه،

زن بودن خیلی قشنگه، چیزیه که شجاعت تموم نشدنی میخواد، جنگی که پایان نداره، خیلی باید بجنگی تا بگی وقتی حوا سیب ممنوعه رو چید گناه به وجود نیومد،
اون روز یک قدرت با شکوه به وجود اومد که بهش میگن "نافرمانی" !
.
.
.
اوریانا فالاچی

ای دلبرِ ما ، مباش بی دل، بَرِ ما

ای دلبرِ ما ، مباش بی دل، بَرِ ما
یک دلبرِ ما بِه که دو صد دل، بَرِ ما

ابوسعید ابوالخیر

در ببندید وبگویید که من

در ببندید وبگویید که من
جز از او از همه کس بگسستم ،
کس اگر گفت چرا ؟
باکم نیست
فاش گویید که عاشق هستم...

.
.
.
فروغ_فرخزاد

ز بس که تَرَک بر دلم

ز بس که تَرَک بر دلم
انداخته چشمت
لبخندِ من از طایفه ی
بغضِ انار است
.

.
.
سید مهدی نژاد هاشمی