حوالی مزار نیلوفرهای آبی

حوالی مزار نیلوفرهای آبی
دلم را پیوند زده ام
به نگاه خمار تو
شهد لبانت
دلم را شکار می کند
همچون زنبق وحشی،
شعری خوشبو شکفته می شود
بر شبنم لبانم
چشمانت دیگر احساس غربت نخواهند کرد!


مرتضی سنجری

در غالب اوقات فقط زمانی متوجه بودن کسی می‌شویم

در غالب اوقات فقط زمانی متوجه بودن کسی می‌شویم
که او از بودن دست شُسته یا حضور نداشته باشد.

کنار کافه ای تنها روی میز دونفره بهار را رزرو کرده ام

کنار کافه ای تنها
روی میز دونفره
بهار را رزرو کرده ام
تا بیایی؛
بیا و چتر باش
روی سر قهوه های تلخِ بی رؤیا
تو قلم باش
من شعر می شوم بر کاغذ سپید!


مرتضی سنجری

مبتلایت شده‌ام، ای "عشق"!

مبتلایت شده‌ام،
ای "عشق"!
❤️
ای شیرین‌ترین،
"بیماری" دوران‌ها!



فاطمه عسگرپور



عشق ، همین عشق ،

عشق ،
همین عشق ،

انگیزه ی ارتکاب جرم است ...

خیال

پرسید : اندوهِ دوری را چه تسکین است؟
گفت : خیال

وقتی عظمت فرد دیگری را می بینید و تحسینش می کنید

وقتی عظمت فرد دیگری را می بینید و تحسینش می کنید
در واقع این عظمت برای خودتان است
خیلی خوب است آدم اینقدر با خودش در صلح باشد که
به راحتی بزرگی دیگران را تحسین کند و به زبانش بیاورد

همه راه‌ها به تو ختم می‌شوند ؛

«کُل الطُرق تؤدی إلیک حتى تِلک التی
سَلکتها لنِسیانک»

همه راه‌ها به تو ختم می‌شوند ؛
حتی آن‌ها که برای از یاد بردنت طی کرده‌ام !

تکرار مکررات همیشه برایم خسته کننده بوده و هست...

تکرار مکررات همیشه برایم خسته کننده بوده و هست...
به جز تکرار یک واقعه..
واقعه ی عشق ِ تو ؛
که تمام روحم را جانی تازه میبخشد...

حمیدرضاصوری

سهم من از زندگی حالِ خرابی بیش نیست


رفته ای، دنیا برای من سرابی بیش نیست

گاه گاهی بر لبم یک خنده می آید ولی
بی تو این لبخند ها هم یک نقابی بیش نیست

همدمِ این روزهای سختِ تنهایی تویی
خنده دارد...!همدم من عکس و قابی بیش نیست

یک زمانی اسم من تنها قسم های تو بود
گرچه اکنون اسم من دیگر خطابی بیش نیست

این که در دنیا کسی مثل تو آزارم نداد
واقعیت دارد اما این جوابی بیش نیست

خواب دیدم یک شب از موی تو آویزان شدم
گردنم در دست مویت، گرچه خوابی بیش نیست

کاش برگردی!رها ساز ی مرا از دست دل
دیدنت در خواب و رویا هم عذابی بیش نیست
#سعید_غمخوار