با درد تو اندیشه‌ی درمان نکنم

با درد تو اندیشه‌ی درمان نکنم
با زلف تو آرزوی ایمان نکنم
جانا تو اگر جان طلبی خوش باشد
اندیشه‌ی جان برای جانان نکنم
==========
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیده‌ی گریان میسوخت
میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت

==========
گفتم صنما لاله رخا دلدارا
در خواب نمای چهره باری یارا
گفتا که روی به خواب بی ما وانگه
خواهی که دگر به خواب بینی ما را
==========
وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا

رباعیات ابوسعید ابوالخیر

ای بیخبران بهشت با دوست نکوست

ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست
جور تو از آنکشم که روی تو نکوست

مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست

ابوسعید ابوالخیر

ای دلبرِ ما ، مباش بی دل، بَرِ ما

ای دلبرِ ما ، مباش بی دل، بَرِ ما
یک دلبرِ ما بِه که دو صد دل، بَرِ ما

ابوسعید ابوالخیر

هر چند که دل به وصل شادان کردیم

هر چند که دل به وصل شادان کردیم
‏دیدیم که خاطرت پریشان کردیم

خوش باش که ما خوی به هجران کردیم
‏بر خود دشوار و بر تو آسان کردیم


ابوسعید ابوالخیر

گفتا که دلت کجاست ؟ گفتم بر او

گفتا که دلت کجاست ؟ گفتم بر او

پرسید که او کجاست ؟ گفتم در دل

#ابوسعید_ابوالخیر

دنیا گذران، محنت دنیا گذران

دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران

تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران


ابوسعید_ابوالخیر

گر با غم عشق سازگار آید دل

گر با غم عشق سازگار آید دل
بر مرکب آرزو سوار آید دل ...

گر دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه کار آید دل ...

ابوسعید_ابوالخیر

آن یار طلب کن که تو را باشد و بس

آن یار طلب کن که تو را باشد و بس
معشوقه‌ی صد هزار کس را چه کنی؟

#ابوسعید_ابوالخیر

ای در دل من اصل تمنا همه تو

ای در دل من اصل تمنا همه تو
وی در سر من مایهٔ سودا همه تو
هر چند به روزگار در می‌نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو

#ابوسعید_ابوالخیر

آن یار طلب کن که تو را باشد و بس

آن یار طلب کن که تو را باشد و بس
معشوقه ی صد هزار کس را چه کنی

#ابوسعید_ابوالخیر