از دهان دوردست تو

از دهان دوردست تو
عطر غریزه‌ای باستانی
بیدار می‌شود در این علفِ نزدیک،
و کمر می‌بندد
نرگس، به انتشار نگاهت

بگو! دهان تو چون دستت دور نیست
و چند واژه‌ی دیگر لبخند
و چند واژه‌ی دیگر اشتعال بوسه شقایق خواهد شد
و چند واژه‌ی دیگر... آغوش...

منوچهر آتشی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.