ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ﺍﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﺮ
تنها؛
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺣﺎﻓﻆِ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﻄﻒِ ﺗﻔﺎﻝ ﻫﺎﯼِ ﻫﺮ ﺷﺒﻪ ﯼ ﻣﻦ
ﺍﻭ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪ.
ﺣﺮﻑِ ﻣﻦ
ﻧﺒﻮﺩﻥِ ﺗﻮ،
ﮐﻨﺎﺭِ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎﺳﺖ...
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما ...
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
"فریدون مشیری"
گر جهان بحر شود موج زند سرتاسر
من به جز جانب آن گنج گهر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
"مولانا"
دستم را بگیر
و با خود
به هر جا که خواستی ببر،
دستم ...
پرنده ای کوچک
که پرواز را نمی داند.
"حمید جدیدی"
بالاخره روزی هم
دوستت دارم ها
بجای برگشت خوردن،
میروند و کنج طاقچه ی دلهایمان مینشینند ...
بالاخره صبح یک روز هم که شده
با گرمای دستهای یکدیگر بیدار خواهیم شد،
بالاخره عشق میآید
و زنگ خانه هایمان را میزند ...
نگران نباش بالاخره این بالاخره ها با یک بغل خوشبختی میآیند ...