در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

در کار خیر

حاجت هیچ استخاره نیست

زودتر مرا ببوس ...

که کودکی خیر ندیده ام.


| حمید جدیدی |

برای صندلی های خالی

برای صندلی های خالی

خزان یا بهار چه فرقی دارد ؟

وقتی می داند

از این جاده مه گرفته

عابری نخواهد گذشت

تا تنهاییش را با او قسمت کند !

حمید حمیدی

عدالت! آن هم به این شکل!

عدالت! آن هم به این شکل!

"وقتی کسی را دوست داری، کاملا بی دفاعی.

و وقتی کسی دوستت دارد، مثل یک پادشاه احساس قدرت می کنی!"

گاهی فکر میکنم عشق ساخته ی خدایانمان نیست. ترفند ابلیس است تا با عذاب بمیری.



| حمید جدیدی |

"باد"

و از بین تمام روسری هایت

"باد" را

بیشتر از همه دوست دارم

به موهایت می آید



| حمید جدیدی |

کجاست شانه‌هایی که دوستم داشت!

کجاست شانه‌هایی که دوستم داشت!

و دست هاش...

آنها را نمی یابم!

آنها را که چون سایش حریر بر زبری

لطافتم را عریان می کرد!




| حمید جدیدی |

"دیگر دوستت ندارم"

حرفش را

به همین صراحتی که در سطر بعد می خوانید، می نویسم،

"دیگر دوستت ندارم"

و تنها واژه ی اضافی جمله اش

"دیگر" بود!

چرا که بر همگان روشن است

او دوستم نمی‌داشت از ابتدا

و روشن تر

که "دیگر"‌ی را دوست می داشت بسیار.



| حمید جدیدی |

همیـن کــــــه در خـاطـــــرم فــــکر مـی کـُنـــــم،

همیـن کــــــه در خـاطـــــرم فــــکر مـی کـُنـــــم،

گـاهـــــی بیـــاد ِ منــــی...

بـرای هفــت پُشتـم کـافیسـت،

اگــــر نـــــه...

مـــــا را چــــه بـه آرزوهــــای بـزرگ...



"حمیـــــد جـدیـــــدی"

چگونه دوستت نداشته باشم؟!

چگونه
          دوستت نداشته باشم؟!
کدام سرباز
                 "وطن پرست" نبود؟!

دستم را بگیر

دستم را بگیر

و با خود

به هر جا که خواستی ببر،

دستم ...

پرنده ای کوچک

که پرواز را نمی داند.

 

"حمید جدیدی"

محبوبم به خانه ات برگرد

محبوبم...

گاه به خانه ی کوچکمان فکر می کنم.

به قاب عکسی که ما را محکمتر از همیشه، کنار هم نگه می داشت 

درست شبیه یک بیلبورد کوچک، که روی دیوار نصب شده بود و خوشبختی را برایمان تبلیغ می کرد.

خانه، شهر کوچکی بود که آینه، دریا، پنجره و آسمان را با هم داشت.

کاناپه، قرارگاهی عاشقانه

و آشپزخانه رستورانی بود که تنها میزش را همیشه برای ما رزو کرده بودند.

جای خالی تو، جالی خالی نیمی از آدم هاست، که نیم دیگرش رو به تراس، سیگار می کشد.

بخاطر من نه...!

بخاطر خوشبختی

بخاطر قرار های عاشقانه

بخاطر دریایی زلال

بخاطر آسمان و هوایی پاک...

به خانه ات برگرد.

 

"حمید جدیدی"