آنقدر خسته ام که می خواهــــــــم روی خنده گلن گدن بکشم

آنقدر خسته ام که می خواهــــــــم روی خنده گلن گدن بکشم
زاغ ها درد را نمی فهمنــــــــــــد تا خودم را بدون تن بکشم

دشت در مثنوی رقم خورده سقف احساس من غزل خیز است
پلکهایت اگر به هم نزنی آسمــــــــــــان را پر از دهن بکشم

فرق کفتار با کبوتر چیست وقتی دنیـــــای ما پر از درد است
بگذارید غزه را پشتِ حلب و بنـــــــــــــــــــــــدر عدن بکشم

من فلسطین زخمی شعرم که به اشغــــــــــــــال تو در آمده ام
صبر کن طرح ساده ای از گــــــــــل بر عقیق تن یمن بکشم

هوسم سیب های لبنانی است نفســـــم در هوای زیتون هاست
صور و صیدای سینه را باید در دل نقشــــــــه ی وطن بکشم

خسته ام از تمام آدمهــــــــــا از کسانی که اسمشان مرد است
مرد را هم نمی شود گاهی توی دفتر شبیـــــــــــــه زن بکشم

آسمان دلم پر از ابر است پس چـــــــــــرا بی خبر نمی بارم
می روم توی دفتر شعـــــــرم زندگی را بدون « من » بکشم



جابر ترمک

نه ! گلایه نمی کنم

نه !


گلایه نمی کنم


کار از این حرفها گذشته است

این شهر


طعم قدمهایت را نخواهد چشید !


تو که سهل است


حتی باران


تهران را فراموش کرده است!



#شهاب_گودرزی_۳دی

بغلم کن که هوا سرد تر از این نشود

بغلم کن که هوا سرد تر از این نشود
زندگی خوب شود،
باد خبرچین نشود...
بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود

محمد‌رضا میر‌زاده

عاشقانه ترین سکانس

عاشقانه ترین سکانس
روزهای برفیست؛
کاپشنی مردانه بر دوش های
ظریفِ زنانه...


سحر رستگار

من از تمام این دنیا

من از تمام این دنیا

عشق می‌خواهم وُ مستی شعر،

گل‌های شمعدانی پشت پنجره

و لبخندهای تو

که تکثیر می کند عشق را به بی نهایت.

به خاطر آوردنت را

به خاطر آوردنت را

دوست دارم ...

چه زیبا

مرا از هم می پاشی!



"ناظم حکمت"

اثر انگشت ما،

اثر انگشت ما،

از قلب هایی که لمس‌شان کرده ایم

هیچوقت پاک نمی شود.

"چارلز بوکوفسکی"