باغ ها را گرچه دیوار و در است

باغ ها را گرچه دیوار و
در است
از هواشان راه با
یکدیگر است


شاخه ها را از جدایی
گر غم است
«ریشه» هاشان دست
در دست هم است


#هوشنگ_ابتهاج
.

گویند: دل اسیر همان شد که دیده دید

گویند: دل اسیر همان شد که دیده دید
این دل شنید وصف تو، شد مبتلای تو!

#زهیر_دهقانی

همیشه در من اندوهى بود

همیشه در من
اندوهى بود
به جا مانده از حرف هایى
که نتوانسته بودم
به تمامى آن ها را بر زبان بیاورم

صباح الدین على
ترجمه : سیامک تقی زاده


آخرین حیرت زمانی ست

آخرین حیرت زمانی ست

که دیگر پی می بری

چیزی تو را به حیرت وا  نمی دارد


ریچارد براتیگان 

 ترجمه :  احمد پوری


دنبال مقصر می گردی

دنبال مقصر می گردی
راه دوری نرو
غیر از خودت کسی تقصیری نداشت
او فقط به تو کمی امید داد
تو در مقابل
همه چیزت را 

جمال ثریا
مترجم : سیامک تقی‌زاده


فاصله ها هرگز 
مانعی برای دوست داشتن 
برای عشق نیستند 
درست 
اما اگر من اینجا گریه کنم 
آیا در دوردست ها 
گونه های تو خیس خواهند شد ؟

جمال ثریا 
مترجم : سیامک تقی‌زاده

خدا کند یک اتفاق خوب بیافتد وسط زندگی مان

خدا کند
یک اتفاق خوب بیافتد وسط زندگی مان
آری همین جا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان، نگرانی های شبانه
وسط زخم های دلمان
آنجا که زندگی را هیچ وقت زندگی نکردیم
یک اتفاق خوب بیافتد
انقدر خوب که
خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن
از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان، همین ساعت
همین حالا از پشت کوه های صبرمان طلوع کند
طلوعی که غروبش
غروب همه ی غصه هایمان باشد
برای همیشه...
#معین_هدایتی

جان‌ها همه پا کوبند

جان‌ها
همه پا کوبند
آن لحظه که دل کوبی

حضرت_مولانا

از ماه و ستاره سینه ریزی داری

بر چهره نگاه تند و تیزی داری


با یک نظر آشوب غزل کن، زیرا

چشمان سیاه شعرخیزی داری


"جواد مزنگی"