بهار من اندک بود

بهار من اندک بود
چه باک
پاییزم طولانی تر است.

"مسعود کیمیایی"

خدا سنگ تمام گذاشت

خدا سنگ تمام گذاشت
بهار موهایت
تابستان لبهایت
پاییز چشمانت
و زمستان دستهایت
می شود یک سال بی وقفه تو را حس کرد

هادی رضایی

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت
بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت
باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت
پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز
یک روز می رسم و تو را می بهارمت...

سید مهدی موسوی

خوب ست پاییز

خوب ست پاییز  
مجابت کرد
که از آنسوی فاصله ها
دری به مهر بگشایی ..


نیلوفرثانی

و اینک پاییز رسید پررنگ و میوه.

و اینک پاییز رسید پررنگ و میوه.
چه دیر پا بود انتظار من.
پانزده بهارِ سراسر شادکامی
زمین را در آغوش کشیدم،
و هرگز از آن جدا نشدم
تا پاییز راز خفتۀ خود را
در جانم زمزمه کرد.


((آنا آخماتووا))

حتی همین صدای کلاغ پاییزی

حتی

همین صدای کلاغ پاییزی

دوست داشتنت را در من

تشدید می کند!!

"عباس حسین نژاد"

پاییز ، آغاز می شود!

وقتی من از چشم تو می افتد

پرنده از چشم آسمان

و برگ از چشم درخت

پاییز ، آغاز می شود!


"رضاکاظمی"

من گذر فصل ها را..

آرام می آیم

و از گوشه ی لب هایت

برگ های پاییز را جارو می کنم

من گذر فصل ها را

از خطوط صورت تو می فهمم.

 

"فرناز خان احمدی"

پاییز هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد

پاییز هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد
با این‌همه
از منبر بلند باد
بالا که می‌رود
درخت‌ها چه زود به گریه می‌افتند !

"حافظ موسوی"