فاصله از زخم های پیاپی
جز به مرهم ِبوسه ی تو
ممکن نیست
تو باغبان و دست هایت معجزه
دراین باغ
رسمی جز بهاران نیست
گذر از سکوتی رنج آور
به زمزمه ی نام تو میسرست
که درعصیان ِنبودَت
حرفی بجز
مرگ باران نیست
درمانده ایم از تقدیر ِبی رحم روزگار
دری به بخت سپید
جز با دست های تو
گشوده نیست
این فرصت ِرستگاری آخر ست
فرصت ِستایش ِقامت ِعشق
جز بر اندام تو
هیچ برازنده نیست
ماه میچرخد دور چشم هایت
در من روشنی بجز
تماشای چشمه نیست
باران میدود میان رگ های ِآسمان
عطش درالتهاب ِجان
این چشم براه تو
جز بیابانی تشنه نیست
زمان میرود و دست هایم
هنوز ازتو خالیست
کجاست دیدارت
که اینروزها قرار هیچ وعده نیست ...
نیلوفر ثانی
بر من فرود آی
چو پرندهای که میبوسد
تنهاییِ یک درخت را ..
نیلوفر_ثانی
تا اینهمه سکوت
از لبانِ من
انتقام میگیرد
نامِ تو را
در سینه تکرار میکنم..
نیلوفر_ثانی
درمن زنی ست
گرچه پاییـزَش طولانی
گیسوانش را
با یادی از تو
شکوفه می آراید..
نیلوفر ثانی
برگ ِپاییز
برگ ِباران
برگ ِبوسه
ورق بزن
برگ برگ این دل
راوی قصه ایی
از من و توست
نیلوفر ثانی
نبود تو یعنی
اغاز برگ ریزان دفتر عـشق
زمـستان بی شک
آمدنی ست ...
نیلوفر ثانی
مگر از عشق می توان برید
وقتی پایِ چشم های تو
در میان باشد..
نیلوفر_ثانی
نفست را بر شب بپاش
تکههایِ من در تدارکِ ماه
چشم براهست
نیلوفر_ثانی
من از رویایم
تو را چیدم
تو زیر پوستم
ریشه دواندی..
نیلوفر_ثانی
شمارش معکوس
دندان ِعشق ِمن گردست
تمام تورا می خواهم
هربار بگویی نه
صفر،
نقطه یِ تکرار ست.. .
نیلوفرثانی