خواستیم از کلمه بگذریم
سکوت حاکم شد
خواستیم از سکوت بگذریم
دنیا لبریز هیاهوی ِبی انتها شد
خواستیم ازهیاهو بگذریم
تنهایی انبوه شد
خواستیم از تنهایی بگذریم
دلمان عاشق شد
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم
از تنهایی خلاص نشدیم
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد ..
نیلوفرثانی
اینروزها باید فکری برای آدمی کرد
در تنهایی هایش دارد تمام میشود ...
نیلوفرثانی
موهبت ِصدای ِتو
آیین ِبارانی بی امان
سکوت نکن
بر اعماق ِتاریکم ببار..
نیلوفر ثانی
عشق آمده ست و
حالا کسی
ازما به ما
نزدیک ترست
نمیشود دیگر به نجوا
حتی باخویش سخن گفت..
نیلوفر ثانی
تمام شهر، تو را می خوانند
تنها
منم که تو را می نویسم ...!
نیلوفرثانی
عشق آمده ست و
حالا کسی
ازما به ما
نزدیک ترست
نمیشود دیگر به نجوا
حتی باخویش سخن گفت..
نیلوفر ثانی
گونه های پاییز
گل انداخته ست
در “مهر” را
وقتی تو وا کردی
نیلوفر ثانی
رودر رویِ ماه
تراوش شب در سکوتِ تو
راز حضور بیداریست
دست از هر کلمه میشویم
من در روایت نمناک عطشگاه شب
طعم تازهی تو را
نوش میکنم..
نیلوفر_ثانی
ماه طعمِ قشنگی دارد
شور می بارد به تاریکی ها..
نیلوفر_ثانی
من از ابتلای باران
بیمناکم
که آرزوی تو را
خوشه خوشه
میرویاند از دلم
نیلوفر_ثانی