امشب به تعبیر دلم جایت چقد خالی شده

امشب به تعبیر دلم جایت چقد خالی شده


عطر همان گیسوی تو، در خاطرم جاری شده


امشب سزای قلب من، سوز هزاران خاطره است


گویا درون سینه ام سیل جهانداری شده


هیچم ندارم یک نشان از خاطری دُردی کشان


گویا مثال مرغ شب، داد دلم ساری شده


مهدی سمرقندی

می شکنم سَد خویش، مِی کُنم این پَرده رِیش

می شکنم سَد خویش، مِی کُنم این پَرده رِیش

یوسف گمگشته را، کَشف کُنم در خویش

باز زلیخا تویی بَر سَر این چاه  تویی

راه تو بین در پیش، بوسه بزن بر خویش

درد مرا داد داد، عزم به  بیداد داد

چشم پُر از گَرد خود، دیدن فرهاد داد

در دل من غُصه ها  شاه پری قِصه ها

در پس فکر کَرم، زورق فریاد داد

گفت که بگذار  رَه، وِرد که بی فایده است
حِس دو چشمان هُو، قدرت والا داد


مهدی سمرقندی