برخورد نگاه من با نگاه تو

برخورد نگاه من با نگاه تو
حادثه ای بود به مانند انفجار بینگ بنگ
یا چیزی شبیه پیدایش حیات
هرچه که بود لحظه شروع زندگی بود
برای منی که تا قبل از این حادثه
نه مکان و نه زمان هیچ یک معنا نداشت

محمود مظفری

به انتظار آمدن قیامت نشسته ام

به انتظار آمدن قیامت نشسته ام
چقدر زیباست
لحظه برانگیخته شدن انسان
و من با شوق و ذوق فراوان
به دنبال مادرم می گردم
تا ببینمش و درآغوش بگیرمش

محمود مظفری

آن روز که می رفتی

آن روز که می رفتی
مرا هم با خودت بردی
یادم را
خاطراتم را
لحظه لحظه های با هم بودنمان را
همین برایم کافی بود
می دانستم یه روز بر میگردی

محمود مظفری