در من زنی‌ست، پُر از جنون!

در من زنی‌ست،
پُر از جنون!
چنان عاشق
که هرگز
خیال عاقل شدن ندارد!


لیلا طیبی

افسردگی ی مزمن گرفته‌اند

افسردگی ی مزمن گرفته‌اند
پنجره‌های اتاقکم...
آه!
سال‌هاست، تنها دلخوشی‌شان
طلوع آفتاب است.


لیلا طیبی

تنهایی‌ام، پنجره‌ای‌ست همیشه باز،

تنهایی‌ام،
پنجره‌ای‌ست همیشه باز،
که هرگز،
بسته نمی‌شود!


لیلا طیبی

ذهنم آبستنِ فکری‌ست؛ بدیع!

ذهنم آبستنِ فکری‌ست؛ بدیع!
به مامایی‌اش آمده،
[قلم]!!!
شاید یلانی دگربار،
چُنان "رستم" و "سهراب"
از "تهمیه"‌ی شعرم
زاده شوند.

لیلا طیبی

دوستت دارم،،،

دوستت دارم،،،

"عشق"
نیاز به اثبات ندارد؛
باور کن!


لیلا_طیبی

این که با پاییز از راه می‌رسد،

این که با پاییز از راه می‌رسد،
باران نیست؛
دلتنگی‌ست!

لیلا طیبی

جاری‌اند،،،

جاری‌اند،،،
در من!
هزاران رودِ خروشان...
که در گذر از کناره ی تو
راهِ دریا را
گم کرده‌اند..


لیلا طیبی

برای تو در قلبم جاده ای ساخته‌ام

برای تو
در قلبم جاده ای ساخته‌ام
بی‌انتها
نگران برگشت نباش
دوست داشتنت
شبیه همین جاده
بی‌انتهاست


لیلا طیبی