گویا صبح‌ دمیده‌ست!؟

گویا صبح‌ دمیده‌ست!؟
من اما,,,
بی تو
صبحی نمی‌بینم!

شب؛
در تداومش می‌کوشد!


لیلا طیبی

وَ آمدیم تا، شاعر شویم؛

وَ آمدیم تا،
شاعر شویم؛
عاشق شدیم!
...
شعر اما،
ما را از آب و نان انداخت!


لیلا_طیبی

درخت احساسم،

--در باغچه،
--در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
--پوست می‌ترکاند!

لیلا_طیبی

وَ آمدیم تا، شاعر شویم؛

وَ آمدیم تا،
شاعر شویم؛
عاشق شدیم!
...
شعر اما،
ما را از آب و نان انداخت!

آه،،، من درختی سبزم!

ذهنم،
ریشه دواند‌ه‌؛
َتنه‌ام،
خورشید را می‌بوسد
وَ آزادی،،،
بر شاخه‌هایم آشیانه کرده‌ست.
...
آه،،،
من درختی سبزم!


فرشته سنگیان

درخت احساسم،

در باغچه،
در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
پوست می‌ترکاند!

لیلا طیبی

نسیم زمزمه‌کنان:

نسیم زمزمه‌کنان:
گل‌های رازقی
بوی تو را دارند!


لیلا طیبی

احساساتم گل داده‌اند!

احساساتم گل داده‌اند!
از رقص پروانه‌ها
در درونم می‌فهمم.


لیلا طیبی

از تو چه پنهان!

از تو چه پنهان!
خودت به کنار،
از یادت هم،،
شراب می‌ریزد.


لیلا طیبی

من، چه غریبانه،،

من،
چه غریبانه،،
میان این همه تنهایی،،،
جا مانده‌ام
!!!

لیلا طیبی