[ به قول صائب تبریزی:

[ به قول صائب تبریزی:
«آرامش است؛عاقبت اضطراب ها..»
خلاصه که اینقدر غصه نخورید بالاخره خوب میشه،
قشنگ میشه، میرسیم، میبینیم، میخندیم..]

پشت و روی نامه ی ما هر دو یک مضمون بود

پشت و روی نامه ی ما هر دو یک مضمون بود
روز مارا دیدی از شبهای تار ما مپرس

صائب_تبریزی

راز ما از پردهٔ دل عاقبت بیرون فتاد

راز ما از پردهٔ دل عاقبت بیرون فتاد
غنچه بوی خویش را تسخیر نتوانست کرد

صائب تبریزی

با خیال یار در یک پیرهن خوابیده‌ام

با خیال یار در یک پیرهن خوابیده‌ام
برندارد سر ز بالین، هر که بیدارم کند!

صائب تبریزی

​​​ تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه‌ای!

تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه‌ای!
من به یک چشم ز دیدار تو، چون سیر شوم؟

کجاست گوشه آسوده‌ای که چون نعلین

کجاست گوشه آسوده‌ای که چون نعلین
خیال پوچ دو عالم برون درماند

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری...

"صائب تبریزی"

همه شب ‏با ‏دل دیوانه ی خود

همه شب
‏با
‏دل دیوانه ی خود
‏در حرفم
چه کنم؟ جز دل خود نامه بری نیست مرا...

‏⁧
صائب تبریزی⁩

دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است

دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است    
چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است

هر چه جز معشوق باشد پرده‌ی بیگانگی است    
بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است

غنچه را باد صبا از پوست می‌آرد برون    
بی‌نسیم شوق ، پیراهن دریدن مشکل است


ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه داد    
بی هم‌آوازی نفس از دل کشیدن مشکل است

هر سر موی ترا با زندگی پیوندهاست    
با چنین دلبستگی ، از خود بریدن مشکل است

در جوانی توبه کن تا از ندامت برخوری    
نیست چون دندان ، لب خود را گزیدن مشکل است

تا نگردد جذبه‌ی توفیق صائب دستگیر    
از گل تعمیر ، پای خود کشیدن مشکل است


صائب تبریزی

چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما

چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما

ناله‌ی ما حلقه در گوش اجابت می‌کشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما

فتنه‌ی صد انجمن ، آشوب صد هنگامه‌ایم
گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما


نامه‌ی پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما

بی تامل چون عرق بر روی خوبان می‌دویم
چون کمند زلف ، گستاخ بر و دوشیم ما

از شراب مارگ خامی است صائب موج زن
گر چه عمری شد درین میخانه در جوشیم ما

صائب تبریزی