همه عیب خلق دیدن، نه مروت است و مردی
نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
پیام دادم و گفتــــــــم بیا خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بیتو
وی که در شدت فقری و پریشانی حال
صبر کن کاین دو سه روزی به سرآید معدود
خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست...
شبی خیالِ تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی زِ فکر تو خواب آیدم؟
خیالاست این
سعدی
شنیدمت که نظر میکنی به حالِ ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظارِ عیادت
گفتم لب تو را که دل من، تو بردهاى
گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کى؟ کجا؟ که برد؟
سعدی