قدم قدم در اربعین،چه صفایی دارد

قدم قدم در اربعین،چه صفایی دارد
آن خاک در این راه،نوکر،چه شفایی دارد
یه تشنگی در راه کرببلا احساس شد
آبی نخوردم،تشنگی چه جزایی دارد
من میپذیرم درد گرتو بدی اربابم
چو ازتو هردردی آقا،یه دوایی دارد
دمی که دستم را گرفت حسین،درسختی
آن مردمان گفتن،عجب آقایی دارد
نمازتو صحنت هست یک آرزویی،چون که

نمازتو صحنت دیده ام چه بهایی دارد
تو دام عشقت من گرفتار شدم،فهمیدم که
هرعشقی به جز عشقت که،راه رهایی دارد

حسین یارقلی

انگشتر دست،پر زخون بود

انگشتر دست،پر زخون بود
گویا بدنت که نیمه جون بود
طوری بدنت،زخون پرشد
انگار لباس،لاله گون بود
این حرف یزید با تمسخر
انا الیه راجعون، بود
گفتم ز گرسنگی،چنین من
ای کاش آن جا،یه قرص نون بود
بر ما آسمان گریست در شب
چون اشک ز چشم ،دون دون بود

حسین یارقلی

زیبایی عقب مانده است,از جمال علی

زیبایی عقب مانده است,از جمال علی
بر دنیا,پراکند خدا,چو از ظلال علی
ثابت شده این بر همه تو جهان
دراین جهان,اعتدال علی
جون ناقابلم هست,کف دست
تا بدم من,این رو به آل علی


حسین یارقلی