"زمان" می‌گُذَرد

"زمان" می‌گُذَرد
وَ مَن هنوز ...

"سَبز" می‌شَوَم، در احساسَت،
در بُغضِ بارانِ هَر بهار ...

"گُل" کُنَم در آغوشَت،
در هُرمِ آفتابِ هَر تابستان ...

"گُم" می‌شَوَم در ذهنِ خاطره‌ای خاموش،
در برگریزانِ مَوّاجِ هَر پاییز ...

این "مَنِ" بی‌قرار دوباره -به سویِ
تو- باز می‌گردد،
با اوّلین برفِ هَر زمستان ...

بنفشه_انصاری_پرتو