من را که خیالِ تو چنین کرده روانی

من را که خیالِ تو چنین کرده روانی
مجنون زمانم که تو معشوقِ جهانی

گر خَمر بهشت است بریزید که بنوشم
در مستی توانم که تو هوشیارِ تمامی

بیدار شو ای دیده که بیداری همام است
تحریرِ کمالاتی کمال است که جمالی

افسوس که نشد درک کنم دلبر زیبا
طوفان زده بودم که عیان کردی اَمانی

نرگس نگران بود به لطفت رمقی یافت
در آتش شوقت شَعفم بس که امامی

سبزی درختان و چمن مرحمت توست
محبوبه ی منصوره ای سلطان شَهانی

لبخند قشنگت همه جا دیده توان دید
بس خنده رخی محشری محمودِ سلامی

گلها همه گر گل شده اند گلرُخی توست
آغازگر احسانی ، سر آغازِ کلامی

حافظ به فنا داد همه غم های جهان را
از وقتیکه حس کرده حضورت را عیانی

حافظ کریمی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.