گم شدن آغاز پیدایی در اوست،

گم شدن آغاز پیدایی در اوست،
در سکون آرام گیر بی پیچ و تاب
جوش وکوشش
کِی به کف آرد کشش؟
ما که چون خس ،
خواب مانده روی آب
پـس رسن بُگسل ،
ز هر خواهش، جز او ،
تا زند او صد گره، گیرد شتاب
با گره ، هر بند کوته ‌تر شود،
پس به بَر آید چنانت بوتراب ،
شوید این گِل را
ز هر قبض و غبار
ساقی آید چون شهاب و بی‌نقاب
بنگری برتـر ز خور و ماه ، رو
لؤلؤئی شـهوار ،
قریبی ، دور و ناب


پریوش نبئی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.