تمام داراییم شده است

تمام داراییم شده است
یک اتاق تنهایی
با عینکی که دیگر
حوصله‌ی چشم‌هایم را ندارد
یک چراغ
که مدام از نبودن تو
دود‌ می‌کشد بر پلک پنجره
و قلمی که کلمات را به ستوه آورده
آن قدر که از تو گفته
از تو نوشته
از تو سروده و گریسته
اما دیگر
چشمانم را از صدای در بر می دارم
پنجره‌ها را می بندم
آتش خیالت را هم می گذارم
زیر خاکستر دلم
تا با اطلسی‌های غمگین باغچه
و غزلی از حافظ
به پیشباز ماه نو بروم
می خواهم برای تمام عمر
خودم را دار بزنم


مرضیه شهرزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.