شهر ما منجمد است

سلام خدا...
شهر ما منجمد است
اینجا
فقر
لباسِ فُرمِ مردم شده است
برف نشسته
بر سر خمیده ی پدران
در صف طولانی نانوایی
وصله میدوزد مادر
برای پیراهنِ بابا
او امید دارد
که ما
ازین سیمره
بدون پوستین و
سینه خیز
به بهار برسیم
درین نبرد
تنها پاسخ احتمالی
رقصیدن
با ساز مخالف است
خدا ؟ ...
خبر داری ؟
بابای من
ابر ستاره ی صحنه ی رقص شده است


سحرفهامی

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله پنج‌شنبه 23 فروردین 1403 ساعت 11:34 http://1000-va2harf.blogsky.com

نبض نامنظم باران
زیر لبخند عابران
بهار دوستت دارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.