عالم از درد جهالت رنگ خون بر خود گرفت

عالم از درد جهالت رنگ خون بر خود گرفت
آدم و عالم بسوز کینه با غم ... خو گرفت
هفت شهر عشق آتش شد تمامش سوخت سوخت
اشرف مخلوق عالم چون وضو با خون گرفت
کینه و جهل و شقاوت دست در هم شد شبی
شام ظلمانی دیوان ، گوهر عالم گرفت
اسوه ی خلقت به محرابی که بر عالم امام
رفت تا شق القمر شد ، معجزه صورت گرفت
حضرت زهرای اطهر خون جگر شد بی عدد
چون رسول الله زین ماتم ز عالم رو گرفت .

قاسم رندی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.