غم اگر هر شب به من سر می زند

غم اگر هر شب به من سر می زند
بهر نابودیِ دل در می زند
دستِ او را دل دگر خواند و هنوز
پافشاری می کند هر شب به سوز
پاکتِ سیگارِ خود آتش زدم
دل تَمَکّن جُست و غم رفت از بَرَم
بارِ دیگر غم اگر در را زنَد
خشمِ کوثر نسل‌ِ او را می کَنَد

کوثر قره باغی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.