دلخسته سمت خانه ی تو رهسپارم

دلخسته سمت خانه ی تو رهسپارم
بی آشیانم روی من در وا کن ای عشق
فصل پریدن سوی مهر و روشنایی است
از زخم شب پَروا نکن، پر وا کن ای عشق
باران شو و بر من ببار ای ابرِ امید
شوری دگر در سینه ام برپا کن ای عشق
خشکانده دیگر چشمه ی ذوق مرا درد
این برکه ی خشکیده را دریا کن ای عشق
گمگشته ام در خویش و از خود در گریزم
این عابر دیوانه را پیدا کن ای عشق
گلشن به باد نوبهاران دلفریب است
حال مرا هم اینچنین زیبا کن ای عشق

مهدی رنجبر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.